به گزارش سرویس بین الملل پایگاه خبری عدل البرز، با برقراری اتصال از طریق اینترنت، فرصت بسیار خوبی به دست آمده، اما خطراتی هم وجود دارد. افرادی که فاقد مهارت برای هدایت اطلاعات به شیوه ای سالم و آگاهانه هستند، به راحتی می توانند غرق این دنیای مجازی شوند یا به سمت مسیری نادرست هدایت شوند.
زمینه سازی آسیب به کودکان آنلاین
بر اساس اطلاعات موجود، شرکتهای رسانههای اجتماعی آگاهانه برای کسب سود به کودکان آسیب میزنند. برای مثال ، شرکتهای فناوری مانند فیسبوک در جریان هستند که «محتوای سمی، اعتیادآور و خطرناک را به سمت جوانان هدایت میکنند تا سود خودشان را به حداکثر برسانند.
اما توصیفاتی که انجام می شود، به درستی به سیاق کلی تحقیقات در زمینه ایمنی کودکان در فضای آنلاین پاسخ نمیدهد، به ویژه با در نظر گرفتن مزایای مختلف و متناقضی که این تحقیقات ممکن است داشته باشند. در واقع، باید یک دیدگاه گستردهتر و جامعتر در ارزیابی مسائل امنیت کودکان در محیط آنلاین در نظر گرفته شود.
اثرات محتوا بر سلامت روان
در درجه اول، اعتراض گسترده علیه شرکتهای رسانههای اجتماعی از تأثیری نشأت میگیرد که محتوای مضر میتواند بر سلامت روان کودکان داشته باشد و همچنین انگیزههایی از سوی شرکتهای رسانههای اجتماعی جهت تولید محتوای مضر یا غیر مضر که تعامل را به حداکثر میرساند.
بهویژه، تحقیقات داخلی انجامشده توسط متا (سابقاً فیسبوک) که توسط یک فرد اطلاعاتی در سال ۲۰۲۱ منتشر شد، تأثیری را که این پلتفرم برروی کودکان دارد را به نمایش گذاشت.
طبق مطالعات، سی و دو درصد از دختران نوجوان در ایالات متحده گفته اند با گشت در اینستاگرام احساس بدتری نسبت به بدن و ظاهرشان پیدا کرده اند.
بسیاری از نوجوانان، اینستاگرام را به دلیل افزایش میزان اضطراب و افسردگی مقصر می دانند و ۶ درصد از کاربران آمریکایی تمایل به خودکشی شان را ناشی از اینستاگرام می دانند.
با اینکه تمرکز این مطالعه بر روی متا معطوف بوده، اما این نگرانی ها به بسیاری از پلتفرم های رسانه های اجتماعی هم گسترش یافته است. جوانان بهویژه آنهایی که دارای اضطراب اجتماعی یا افسردگی هستند، ممکن است تمایل داشته باشند که زمان بیشتری را در فضای مجازی بگذرانند و تماس واقعی و رو در رو با افراد دیگر را کاهش دهند. این مسئله باعث افزایش انزوا و تنهایی میشود.
برخی دیگر از برنامههای رسانههای اجتماعی مانند تیک تاک ذهنیت مبنی بر «فرهنگ مقایسه» را ایجاد میکند و احساس بیکفایتی و انزوا را افزایش می دهد.
تحقیقات تجربی، شک و تردید به نتیجهگیریهای ارائه شده در مورد اثرات منفی اینستاگرام بر روان کودکان را مطرح کرده است. اما این شک به دلیل نادیده گرفتن مزایای متناقض که ممکن است این تأثیرات منفی را تعدیل کنند، ایجاد شده است.
تحقیقات نشان میدهد که به جز یک رفتار خاص که شامل ارسال پستهای نامفهوم ولی با عبارتهای نگرانکننده برای جلب توجه می باشد، تمرکز بر روی استفاده از رسانههای اجتماعی ممکن است غلط باشد. به عبارت دیگر، این جمله ادعا میکند که نیاز به توجه به یک نوع خاص از رفتار در رسانههای اجتماعی وجود دارد ولی تفاوتی مثبت یا منفی در نتایج به عنوان علائم سلامت روان، افکار خودکشی، تنهایی و اضطراب اجتماعی با استفاده از رسانههای اجتماعی مشاهده نمیشود.
در عین حال، بسیاری از افرادی که با طیف وسیعی از اختلالات روانی، از جمله افسردگی، اختلالات روان پریشی، یا سایر بیماری های روانی شدید زندگی می کنند، از رسانه های اجتماعی به عنوان ابزاری برای به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی خود، جستجوی اطلاعات در مورد سلامت روان و گزینه های درمانی و ارائه اطلاعات استفاده می کنند. و از سوی افرادی که با چالش های سلامت روان مشابهی روبرو هستند، حمایت دریافت می کنند.
گزارشها به درستی بر آسیبهایی که کودکان با آنها روبهرو هستند، متمرکز می باشد، اما بسیاری از نوجوانان هم گزارش داده اند که پس از استفاده از رسانههای اجتماعی احساس بهتری دارند و همچنین احساس میکنند که با دوستان و اقوام ارتباط بیشتری برقرار می کنند.
با اینکه برخی از کودکان آسیب های آنلاین را تجربه می کنند، اما اگر به شیوه ای سالم از این پلتفرم ها استفاده کنند، رسانه های اجتماعی می توانند مزایای قابل توجهی برای کودکان داشته باشند.
طراحی برنامه های کاربردی برای به حداکثر رساندن استفاده
بسیاری از محققان و سیاست گذاران نگرانی خود را در مورد جنبه های “اعتیادآور” رسانه های اجتماعی ابراز کرده اند.
بسیاری از برنامههای رسانههای اجتماعی از مدل «پیمایش بیپایان» استفاده میکنند، که در آن برنامه پس از رسیدن کاربر به انتهای صفحه محتوا، به ارائه محتوای بیشتر ادامه میدهد. علاوه بر این، این برنامهها میتوانند اسکرول را طراحی کنند تا احتمال بستن برنامه توسط کاربر را با تبلیغ محتوایی که برای درگیر نگه داشتن کاربر طراحی شده را به حداقل برسانند.
بسیاری از ویژگی هایی که به عنوان اعتیادآور توصیف می شوند، کیفیت محصول را هم بهبود می بخشند. هنگام پیمایش، الگوریتمهای رسانههای اجتماعی به دنبال این هستند که محتوایی را در اختیار کاربر قرار دهند که بیشتر با آن درگیر می باشد. بهبود توصیههای الگوریتمی، رقابت پذیری سرویس را بهبود میبخشد و کاربران میتوانند برنامههایی را پیدا کنند که مناسبترین محتوا را برای آنها ارائه میدهند. بدون شک برخی از محتوایی که باعث تعامل می شود می تواند برای کاربر مضر باشد.
تعاملات آنلاین منفی با افراد مخرب
با این که پلتفرمها، ابزارهای بسیار ارزشمندی را برای ارتباط مردم در سراسر جهان ارائه میکنند، اما این سرویس ها با خطرات آشکاری هم همراه هستند: برنامههای رسانههای اجتماعی را میتوان توسط شکارچیان جنسی برای پرورش کودکان، قلدرها برای آزار و اذیت و ارعاب، و برای تعداد بیشماری موارد نامطلوب دیگر استفاده کرد. بسیاری از پلتفرمها ، ابزارهایی را برای کاربران ایجاد کردهاند تا این خطرات را به حداقل برسانند، اما کودکان ممکن است در مورد این ابزارها آگاه نباشند.
توسعه ابزارهایی برای افزایش آگاهی
نهادهای ذیربط گزینههای زیادی برای به حداقل رساندن این خطرات بررسی خواهند کرد، اما مهم ترین مورد سواد دیجیتال می باشد. برنامههای سواد دیجیتال، زمانی که به طور مؤثر انجام شوند، آگاهی را در مورد عادتهای بد احتمالی که کاربران شروع به درگیر شدن در آن میکنند، افزایش میدهد.
سواد دیجیتال خطراتی را که کودکان آنلاین با آن مواجه می شوند، کاهش می دهد، بدون اینکه از مزایای قابل توجه ذکر شده در بالا کم کند. به عنوان مثال، مطالعات تجربی نشان داده اند که سواد دیجیتال به طور مثبت بر تجربه آنلاین و خودکنترلی دانش آموزان تأثیر می گذارد. سازمان جهانی بهداشت هم متوجه شده که برنامه های آموزشی هم سلامت و هم ایمنی کودکان را به ویژه در پیشگیری از آزار و اذیت اینترنتی (هم قربانی شدن و هم مرتکب شدن) افزایش می دهد.
این برنامههای سواد دیجیتال با روشهای متعدد و متنوع برای درگیر کردن کودکان بهترین کارایی را دارند. برنامه های موفق بر حل مسئله، خودکارآمدی، خودتنظیمی، حل تعارض و کمک جویی تأکید دارند. در عین حال، تقریباً در تمام موضوعاتی که در بالا توضیح داده شد، برنامههای سواد دیجیتال نتایج مثبت دارند و عملاً هیچ پیامد منفی را نشان نمی دهند.
تا جایی که هدف واقعاً به حداقل رساندن آسیبهایی باشد که کودکان در فضای آنلاین با آنها مواجه میشوند، باید به جای اصلاحات جدیتر بر تلاشهای سواد دیجیتالی تمرکز کرد. با این که ممکن است فرآیندهای مشترک دیگری بین صنعت و تنظیم کننده ها برای کاهش آسیب وجود داشته باشد، اما آنها باید در درجه دوم قرار گیرند، زیرا نیاز به ویژگی های اضافی یا محدود کردن انواع محتوای در دسترس برای کودکان ممکن است مزایایی داشته باشد اما همچنین ممکن است بر کودک تأثیر منفی بگذارد.
تغییرات شدید نظارتی که مسئولیتی را بر پلتفرمها تحمیل میکنند، نابجا هستند، و نباید بدون تجزیه و تحلیل قویتر در مورد تأثیرات گفتار و ایمنی کودک به طور کلی اجرا شوند.
نتیجه گیری
از آنجایی که دولت ها به کار خود برای محافظت از کودکان آنلاین ادامه میدهند، تنظیمکنندهها باید بر روی به حداکثر رساندن منافع و در عین حال به حداقل رساندن مضرات تمرکز کنند.
پایان پیام/
بیشتر بخوانید: اثرات ناشی از رسانه های اجتماعی بر سلامت روان